☂ ϟ ☁تبسمے بـہ ناچار ☁ ϟ ☂ واقعیـ بودیمـ باورمانـ نکردنـد.......مجازیـ شدیمـ
| ||
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه من باشم و تو باشی و یه شب مهتابی باشه امشب می خوام از آسمون یاسهای خوشبو بچینم امشب می خوام عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم کاشکی بدونی چشمات رو به صد تا دنیا نمی دم یه موج گیسوی تو رو به صد تا دریا نمی دم کاش تو هوای عاشقی همیشه پیشم بمونی از تو کتاب زندگی حرفای رنگی بخونی حتی اگه دلت نخواد اسم تو ، تو قلب منه چهره تو یادم میاد وقتی که بارون می زنه امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم امشب می خوام رو آسمون عکس چشات رو بکشم اگر نگاهم نکنی ناز نگات رو بکشم می خوام تو رو قسم بدم به جون هر چی عاشقه به جون هر چی قلب صاف رنگ گل شقایقه یه وقتی که من نبودم بی خبر از اینجا نری بدون یه خداحافظی پر نزنی تنها نری وقتی که اینجا بمونی بارون قشنگ و نم نمه هوای رفتن که کنی مرگ گلهای مریمه [ شنبه 91/2/23 ] [ 3:41 عصر ] [ Razie.Aminzadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |