☂ ϟ ☁تبسمے بـہ ناچار ☁ ϟ ☂ واقعیـ بودیمـ باورمانـ نکردنـد.......مجازیـ شدیمـ
| ||
خــــیره به مـردم نشــستــه ام تــنهای تنها! نه کـــســی حالم را میپرسد... نه کسی هوایم را دارد! عــیبــ نـــدارد! سالهاست به این زندگی عـــآدتــ کرده ام! %%% مراقــب بــآش به چه کسـی اعتــمـــآد میکنی، “شیـــــــطان” هـــــم یه زمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود %%% دلـــم گرفتــہ... گاهی که
دلم عجیب می گیرد دیگر ول نمیکند . . . دوستش دارم بزرگیش را
سکوتش را
عظمتش را
اُبهتش را
تنهاییش را
حکمتش را
صبرش را
و بودنش عادتیست مثل نفس کشیدن !
خدا را میگویم …
[ چهارشنبه 92/6/13 ] [ 5:11 عصر ] [ Razie.Aminzadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |