پيام
+
سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذيرايي در جوار خانواده
5 دقيقه اول خونواده :o
5 دقيقه دوم خونواده :|
1 دقيقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه
3 دقيقه بعد بابام : اينترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه
اندکي بعد مامانم : چي شده حالت خوب نيست؟
من : نه چطور ؟
پدر بعد مامانم : تو چته ؟ چرا سرت تو لپتاپ نيست ؟
من : خب گفتم يکم بيام پيش شما بشينم
بابام : مطمئني طوري نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا ا
مهندس مکانيک
91/10/15
منتظر دلبر
به زور ميخوان مريضت کنن ناراحت نشو اينجوري بيشتر نگرانت ميشن ،پس از اين به بعد وقتي ميخواي بفمي هنوز دوست دارن از اين کلک استفاده کن که حسابي جواب ميده...هه هه هه
تبسمي به ناچار
:)))))))
تبسم بهار ♥
:))))))
هادي قمي
در جواب خب بگو چراي مامان: *تبسمي به ناچار* بايد زد . برخاست و رفت پاي لپ تاپ:(